جدول جو
جدول جو

معنی علوی حسینی - جستجوی لغت در جدول جو

علوی حسینی
(عَ لَ یِ حُ سَ)
ناصر بن رضا بن محمد بن عبدالله علوی حسینی، مکنی به ابوابراهیم. فقیه و محدث شیعی در قرن پنجم هجری بود. او راست: 1- کتابی در ادعیۀ زین العابدین. 2- کتابی شامل مکاتبات وی با یکی از فضلا. 3- کتابی در مناقب آل رسول. (از معجم المؤلفین ج 13 ص 70 از اعلام الشیعه و روضات الجنات ج 4 ص 218 و فوائد الرضویه ص 691). و نیز رجوع به ابوابراهیم شود
محمد بن ظفر بن محمد بن احمد علوی حسینی، مکنی به ابوالحسن. ادیب و نحوی و فقیه و متکلم و محدث. وی رحاله نیز بود. در 403 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 10 ص 112 از بغیه الوعاه سیوطی ص 50)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَیِ حُ سَ)
ابن حسن بن سلیمان بن سعد بن فرج الله بن علی بن سعد بن عبدالله بن حماد حسینی جزائری نجفی (سید...) ، مشهور به سیدعلی حلو. رجوع به علی جزائری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حُ سَ)
ابن خلیفۀ حسینی مالکی. او راست: الریاض الخلیفیه، که منظومه ای است نونی و در آخر جمادی الثانی سال 1131 هجری قمری از نظم آن فراغت یافت. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس الخدیویه ج 2 ص 56. هدیهالعارفین ج 1 ص 765)
ابن محمد بن دقماق حسینی، ملقّب به زین الدین. وی در سال 806 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: نزههالعشاق فی الادب. (از معجم المؤلفین بنقل از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 300)
وی شاعر بود و در سال 1286 هجری قمری در سن هشتاد سالگی درگذشت. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 753 بنقل از تذکرۀ سنگلاخ و المآثر اعتمادالسلطنه ص 222)
ابن ناصر بن علی حسینی، ملقّب به صدرالدین و مکنّی به ابوالحسن (575- 622هجری قمری) مورخ بود. او راست: زبدهالتواریخ یا اخبار الدولهالسلجوقیه. (از معجم المؤلفین). و رجوع به مقدمۀ کتاب اخبار الدولهالسلجوقیه شود
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاووس علوی فاطمی حسینی حلی، مشهور به ابن طاووس و مکنّی به ابوالقاسم یا ابوالحسن یا ابوموسی و ملقّب به رضی الدین. رجوع به ابن طاووس و به علی (ابن موسی بن جعفر...) شود
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسنی حسینی، مشهور به ابن معصوم ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمد بن محمدبن...) شود
ابن نصر بن هارون بن ابی القاسم حسینی یا موسوی تبریزی، ملقّب به معین الدین یا صفی الدین ومتخلص به قاسم و مشهور به قاسمی و شاه قاسم. عارف و شاعر معروف قرن نهم هجری. رجوع به قاسم انوار شود
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی، مشهور به نسابه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود
ابن منصور بن محمد بن ابی المعالی بن احمد حسینی کازرانی الاصل حائری المولد، مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی کبیر شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن محمد بن رضا بن محمد بن حمزۀ حسینی موسوی طوسی، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن دفترخوان. رجوع به علی طوسی شود
ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمد بن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی. محدث و مفسر و ادیب. رجوع به علی حویزی شود
میر علی حسینی، تبریزی. خطاط، ملقّب به ظهیرالدین قدوهالکتاب و مشهور به واضع. رجوع به علی تبریزی (حسینی...، شود
ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی، مکنّی به ابوالفضائل و ملقّب به محدث. رجوع به علی سنجانی شود
ابن مهدی بن رضا بن احمد بن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی، مشهور به میر حکیم. رجوع به علی طالقانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَیِ حَ سَ)
عبدالسلام بن عمر، مکنی به ابومحمد (متوفی در 1350 هجری قمری). او را فهرستی است. (از معجم المؤلفین ج 5 ص 229 از دلیل مؤرخ المغرب ص 367)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ کَ)
قریه ای است درراه سلطان آباد به اصفهان. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 18هزارگزی جنوب اهرم. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر و مالاریایی. 200 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولاتش: غلات، خرما و دیمی است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ)
ابن جعفر بن حسن بن عبیدالله بن علی بن حسین بن حسن بن علی بن احمد حقینی. وی فقیه و متکلم بود و در ماه رجب سال 490 هجری قمری به قتل رسید. او را مقالاتی است در علوم. (از معجم المؤلفین از تراجم الرجال جنداری ص 24)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ سَ)
ابن عجلان بن رمیثه بن ابی نمی حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به نورالدین. وی از امرای مکه بود که در سال 789 هجری قمری بعد از عزل عنان بن مغامس به امارت آنجا برگزیده شد ودر سراسر مدت امیری خویش با مخالفان در جنگ و ستیز بود و سرانجام در سال 797 هجری قمری به دست عده ای از خویشان خود از بنی حسن در بطن مرّ از نواحی مکه کشته شد. (از اعلام زرکلی بنقل از ابن الفرات ج 9 ص 420. شذرات الذهب ج 6 ص 350. ابن ایاس ج 1 ص 304. خلاصهالکلام ص 36)
ابن نظام الدین حسنی حسینی، ملقّب به صدرالدین. وی صوفی بود و در سال 1015 هجری قمری درگذشت. او راست: ریاض السالکین فی صحیفه سیدالعابدین. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 254)
ابن احمد بن محمد بن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام الله بن مسعود بن محمد بن منصور حسن حسینی، مشهور به ابن معصوم. ادیب و شاعر قرن یازدهم هجری. رجوع به علی خان (ابن احمدبن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقّب به الناصرلدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عطیفه بن مصطفی بن عیسی بن جلال الدین بن رضاءالدین بن سیف الدین بن میثه بن رضاءالدین بن محمدعلی بن عطیفۀ حسنی کاظمی. رجوع به علی کاظمی شود
ابن اسماعیل بن شریف حسنی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به اعرج. از پادشاهان دولت سجلماسه در مغرب است به شمال افریقا. رجوع به علی سجلماسی شود
ابن عبدالله بن احمد بن علی بن عیسی بن محمد بن عیسی حسنی شافعی سمهودی، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سمهودی شود
ابن حسن بن محمد بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. رجوع به علی نعمی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی، مشهور به سیدفرضی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ)
الحسینی الحضرمی، فضل بن علوی بن محمد بن سهل مولی الدویله که حدود 1283 هجری قمری درگذشته است. او راست: سبیل الاذکار و الاعتبار بما یمر بالانسان و یتقضی له من الاعمار. و همچنین عقد الفرائد من نصوص العلماء الاماجد و اهل المذاهب الاربعه. که این رساله در باب خروج زنان در شوارع است. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
عبدالله بن علوی بن محمد یا احمد حسینی شافعی یمنی معروف به حدادی. از کودکی نابینا بود. بسال 1132 هجری قمری در گذشت. او راست: اتحاف السائل باجوبه المسائل. الدرالمنظوم لذوی العقول و الفهوم. الدعوهالتامه و التذکره العامه. مذاکرات الاخوان. المعاونه و المظاهره. النصائح الدینیه و الوصایا الایمانیه. (از ریحانه الادب ج 1 ص 314)
لغت نامه دهخدا
(سِ)
ابن هاشم بن فلیتۀ علوی حسینی. از امیران مکه است. وی به سال 549 هجری قمری پس از وفات پدر به حکومت آن شهر رسید و فتنه ای میان او و عمویش عیسی بن فلیته به سال 553 هجری قمری درگیر شد و به دنبال آن عیسی بر مکه دست یافت. قاسم گروه بسیاری را گرد خود جمع کرد و به سال 557 وارد مکه شدند و چند روزی در آنجا ماندند. عموی او حمله را از سر گرفت و قاسم در این یورش فرار کرده به کوه ابوقبیس بالا رفت. در این اثنا از اسب خود به زمین افتادو به دست یکی از یاران عیسی به سال 557 هجری قمری کشته شد. رجوع به خلاصه الکلام ص 20 و تاریخ الدول الاسلامیه ص 140 و ابن ظهیره ص 308 و صبح الاعشی ج 4 ص 271 و الاعلام زرکلی چ 2 ج 6 ص 22 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 599
لغت نامه دهخدا